وضع تقابلی میان طرفداران نظام و معترضین بسیار سریع تر از تصورها و پیش بینی ها به سامان آمد و آنچه «جنبش» نامیده می شد در عرض چند ماه به یک «گروه» با مختصات قابل توصیف تبدیل شد. می توان راهپیمایی روز قدس را آغاز آشکارگی این افول و اضمحلال دانست، کمااینکه در اتفاقات بعد یعنی 13 آبان و اکنون 16 آذر که هر دو به عنوان نقاط عطف تحرکات سیاسی اغتشاش گران دانسته می شد، این افول و اضمحلال به عیان مشاهده شد. شواهد و شنیده ها از طرفی حاکی از درماندگی و دستپاچگی رهبران سیاسی اغتشاشات و از طرفی حکایتگر آرامش خاطر طیفی از طرفداران نظام است؛ لیکن در این میان جریان های دانشجویی انقلابی در این اندیشه اند که با این اقلیت مخالف نظام که هرازگاهی فرصت ظهور سیاسی و رسانه ای پیدا می کنند و ایام و مقاطع خاص را به مجالی برای تحرکات دوباره تبدیل می کنند، چه باید کرد؟
تلاش براي ايجاد فتنه در 16 آذر
تلاش براي ايجاد فتنه در 16 آذر
متاسفانه با بازگشايي دانشگاهها، جريانهاي سياسي مخلوق فتنه سبز اين بار نيز دانشگاه را مورد هدف قرار دادهاند. اين جريان آنگاه که پايگاه مردمي خود را به خاطر رفتار ساختارشکنانه و تفرقه افکنانه به سرعت از دست داد، تمرکز خود را به عنوان آخرين راهکار بر روي دانشگاه گذاشته تا اين مرکز علمي را به پايگاهي براي تداوم فتنه مبدل نمايد از فرداي بازگشايي دانشگاهها, آنگاه که ايجاد آشوب و بلوا به بهانه سالروز تولد سران فتنه سبز (موسوي، کروبي و خاتمي) با آشکار شدن دروغ بودن سالروز تولد آنها در ماه مهر بي ثمر ماند, همه نگاههاي فتنه گران براي همراه سازي دانشگاه و جنبش دانشجويي به روز 13 آبان دوخته شده بود. اما علي رغم تبليغات فراوان, فتنه گران با چشماني متعجب شاهد ناتواني عناصر نفوذي اين جريان در ساماندهي حداقلي بخشي از بدنه دانشگاه در روز 13 آبان بودند. حضور باشکوه ملت در اين روز حداقل فرصت را براي عرض اندام اين جريان گرفت و روز 13 آبان به روز ياس فتنه سبز مبدل گرديد.
در چنين شرايط بغرنجي بود که تلاش همه جانبه سران داخلي و خارجي فتنه سبز براي ايجاد بلوا در دانشگاه در روز دانشجو در دستور کار کودتاگران قرار گرفت. مروري بر حجم تبليغاتي و ترفندهاي آنها ميتواند ميزان تلاش اين جريان براي به آشوب کشاندن دانشگاهها را براي مخاطبين ترسيم کند.
پس از شکست فتنه سبز در انتخابات ریاست جمهوری و برملا شدن نقشه شوم انقلاب مخملی در ایران ، اتاق فکر جریان فتنه به بررسی علل شکست پرداخت. از اقدامات پس از انتخابات آنان می توان فهمید ، فتنه گران سه عامل را باعث شکست در طرح براندازی خود دانستند و نقشه های بعد از انتخابات حول تخریب سه محور کشیده و اجرا شد.
1-تخریب جایگاه ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری
بدون تردید مهمترین عامل در شکست کودتای نرم تسلط مقتدرانه مقام معظم رهبری بر اوضاع کشور بود . ایشان با درایت توانستند جریان فتنه را هدایت کرده و کشتی انقلاب را از مرحله خطرناک با کمترین آسیب عبور دهد . لذا فتنه گران از همان اولین روزهای پس از انتخابات به تخریب ایشان دست زدند. فتنه گران در سایت ها و شبکه های ماهواره ای بحث دروغ تقلب در انتخابات را مطرح کرده ودولت را غیرقانونی دانستند و مقام معظم رهبری را به دلیل صیانت از آراء مردم و ایستادگی در برابر خواسته های غیرقانونی و نامشروع فتنه گران ، دیکتاتور خطاب کردند.به سرعت در تمام سایت ها و شبکه های ماهواره ایحکومت ولایت فقیه برابر با حکومت دیکتاتوری معرفی شد . سران فتنه در داخل نیز با دستور اتاق فکر خارج از کشور ، این موضوع را در بیانیه ها و مصاحبه ها به گونه ای دیگر مطرح می کردند. مهدی کروبی از سران فتنه در مصاحبه ای حکومت پهلوی را از حکومت فعلی بهتر دانست. او همچنین با انتشار نامه ای خطاب به هاشمی رفسنجانی ، خواستار نظارت مجلس خبرگان بر عملکردمقام معظم رهبری شد. اما با گذشت زمان مشخص شد که پیوند مردم و رهبری ناگسستنی است و این نقشه راه به جایی نخواهد برد. لذا تخریب روی دیگر قسمت های نظام شدت بیشتری گرفت.
2-تخریب نهاد های امنیتی و بسیج :
در کنترل و مقابله با اغتشاشات پس از انتخابات سال 88 ، بسیج نقش موثری از خود نشان داد. این شجره طیبه که از یادگاران با ارزش امام خمینی (ره) است به کمک نیروهای انتظامی شتافت و مقابل اغتشاشگران ایستادگی نمود. فتنه گران نیز که هیچ دلیل و مدرکی برای ادعای تقلب در انتخاباتنداشتند ، بسیج را عامل تقلب در پای صندوق های رای معرفی کردند و به تخریب این نهاد پرداختند.
از طرف دیگر نهاد های امنیتی کشور توانسته بود ارتباط فتنه گران داخلی را با منافقین و سرویس های جاسوسی کشورهایی چون آمریکا و انگلیس کشف و به مردم معرفی کند. فتنه گران برای فرار از این اتهامات ، نهاد های امنیتی کشور را به کودتا متهم کردند و به تخریب چهره آنان پرداختند. از جمله این اقدامات ، طرح شکایت 7 نفر از سران اصلاحات از نهاد های امنیتی کشور بود که به سرعت در رسانه ها منتشر شد.
3-تخریب شورای نگهبان:
شورای نگهبان ، اصلی ترین نهاد کشور برای نظارت بر نحوه اجرا و نتایج انتخابات است. این شورا همانند فیلتری است که مانع حضور خائنان و منافقان در انتخابات می شود . اعتراضات گسترده اصلاح طلبان به این نهاد نظارتی کشور ، از زمان رد صلاحیت منافقانی که در زیر نقاب احزابی چون مشارکت و نهضت آزادی پنهان شده بودند آغاز شد.
فتنه گران که شورای نگهبان را همچون سدی در برابر اهداف شوم خود می دیدند از قبل از انتخابات ، این نهاد را به بی عدالتی متهم کردند. پس از انتخابات نیز نظر شورای نگهبان را در رابطه با صحت انتخابات نپذیرفته و این نهاد را هم دست با متقلبان معرفی کردند.
آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان بارها توسط رسانه های فتنه مورد هجوم تبلیغاتی قرار گرفت. بیشترین اتهامات از جانب مهدی کروبی صادر شد. کروبی در آخرین عملیات تخریبی خود ، به بهانه حمایت از زندانیان سیاسی ، ماجرای حضور فرزند آیت الله جنتی در بین منافقان در سالهای اولیه انقلاب و کشته شدن او را مطرح کرد.
آیت الله جنتی ، این روحانی مبارز در سالهای اولیه انقلاب با حضور یکی از فرزندانش در سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) مواجه شد . اما ار او حمایت نکرد و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمد . حال پس از سالهامهدی کروبی برای نسبت دادن آیت الله جنتی به منافقان این موضوع را دوباره مطرح کرده تا چهره این روحانی برجسته را مخدوش کند.
فتنه گران تمام تلاش خود را برای تخریب این سه رکن نظام معطوف داشتند . اما با یاری خداوند و بیداری مردم خیانت های آنان هر روز بیش از پیش روشن می شود و این اقدامات آنها همانند دست و پازدن در باتلاق ، باعث فرو رفتن و نابودی زود تر خود آنها خواهد شد.
نماینده اصلاح طلب:موسوي و كروبي دليل انشقاق جريان اصلاحات بودند
عضو فراكسيون اقليت مجلس با تأكيد بر اينكه روش موسوي و كروبي در برخورد با نتيجه انتخابات پذيرفتني نيست، گفت: موسوي و كروبي يكي از دلايل انشقاق جريان اصلاحات بودند.
انوشيروان محسني، با اشاره به اختلافات به وجود آمده در درون جريان اصلاحات، گفت: روش موسوي و كروبي در برخورد با نتيجه انتخابات پذيرفتني نيست ما روش موسوي و كروبي را قبول نداريم و پس از انتخابات ما به عنوان بخشي از جريان اصلاحات نتيجه آن را پذيرفتيم.
وي افزود: يكي از دلايل انشقاق جريان اصلاحات اين است كه اصلاحطلبان در زمان انتخابات دو گروه شده بودند، عدهاي با موسوي و گروه ديگر كروبي را همراهي ميكردند.
*حوادث پس از انتخابات جريان اصلاحات را به شدت دچار اختلافنظر كرد
وي با تأكيد بر اينكه حوادث پس از انتخابات شرايطي را به وجود آورد كه اين جريان به شدت دچار كمكاري و اختلافنظر شد، تصريحكرد: گروههاي مختلفي در اين جريان حضور دارند و عدهاي بعد از انتخابات به نتايج آن تن داده و اكنون مشغول فعاليت هستند اما در اطلاعرساني با محدوديت مواجه هستند.
عضو فراكسيون اقليت مجلس با بيان اينكه اصلاحطلبان بايد يك جمعبندي و بازبيني نسبت به مواضع گذشته خود داشته و استراتژي جديدي را براي آينده مشخص كنند، متذكرشد: اصلاحطلبان بايد با توجه به جريانات بعد از انتخابات 88، خود را براي مجلس نهم آماده كنند.
محسني بر همين اساس به فرمايش مقام معظم رهبري در خصوص نتيجه انتخابات، اشاره و تصريحكرد: همه بايد از فرامين رهبري تبعيت كنيم و كسي كه تبعيت نكرده ديدگاه و سليقه خاص خودش را دارد.
وي با تأكيد بر اينكه موسوي اصلاً در جريانات سياسي حضور نداشته است، خاطرنشانكرد: وي هيچگاه در جريان اصلاحات فعاليت سياسي نداشته است
برنامه بسیج دانشجویی برای16آذر
رئيس بسيج دانشجويي دانشگاههاي كشور تاكيد كرد: فرهنگ و تفكري كه بتواند از انقلاب اسلامي دفاع كند جز فرهنگ و تفكر بسيجي نيست و صراحتا در پيام امامخميني(ره) مشاهده ميشود.
حضرت امامخميني(ره) در 2 آذر سال 67 با صدور پيامي دستور تشكيل بسيج دانشجو و طلبه را صادر كردند.
در حال حاضر تشكلهاي مختلف دانشجويي در حوزههاي مختلف علمي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي و... در دانشگاهها مشغول فعاليت هستند. يكي از تشكلهاي دانشجويي همسو با آرمانهاي انقلاب اسلامي و امامخميني(ره) بسيج دانشجويي است.
بسيج دانشجويي در حال حاضر با ساختاري مشخص در داخل دانشگاهها و مراكز آموزش عالي كشور با حدود 600 هزار دانشجوي بسيجي و 2000 دفتر بسيج دانشجويي در دانشگاهها فعاليت ميكند.
به بهانه سالروز 2 آذر و روز بسيج دانشجويي با حسين قدياني رئيس بسيج دانشجويي دانشگاههاي كشور به گفتگوي تفصيلي نشستيم. متن كامل اين مصاحبه تفصيلي به شرح ذيل است:
*فارس: آقاي قدياني با تشكر از اينكه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد، با توجه به نزديكي دوم آذرماه و روز بسيج دانشجويي لطفا در خصوص علت پيام تاريخي امامخميني(ره) مبني بر تشكيل بسيج دانشجويي بگوئيد؟
-قدياني: سابقه بسيج دانشجويي بازميگردد به پيام دوم آذرماه سال 67 كه امامخميني(ره) به واسطه سالگرد تاسيس بسيج مستضعفين اين پيام را صادر فرمودند.
به نظر ميرسد كه امامخميني(ره) بعد از پذيرش قطعنامه 598 به مناسبتهاي مختلف سعي دارند طي پيامهايي ناگفتهها و خواستههاي خود را بيان كنند. چون در دوران دفاع مقدس بسيج تشكيل شده بود و هيچگاه امامخميني(ره) پيامي نداده بودند، اما در سال 67 به بهانه سالگرد تاسيس بسيج پيامي ميدهند و در اين پيام مطالباتي را دارند كه يكي از آنها تشكيل بسيج دانشجويي است.
با مطالعاتي كه انجام داديم به اين نتيجه رسيديم كه فلسفه وجودي تاسيس بسيج دانشجويي از نظر امامخميني(ره) چه بوده است و به اين امر رسيديم كه ايشان با سه رويكرد، پيام تشكيل بسيج دانشجويي را صادر فرمودند. اولين رويكرد اين بود كه فرهنگ و تفكري كه بتواند از انقلاب اسلامي دفاع كند جز فرهنگ و تفكر بسيجي نيست و صراحتا در پيام امامخميني(ره) مشاهده ميشود.
در اين پيام امامخميني(ره) سعي دارند اعلام كنند كه در عرصه جنگ امروز تغييري داده شده است و جهت آن از سخت به نرم و عرصه آن از مرزها به داخل محيط دانشگاهها و حوزهها كشيده شده است، يعني هم ميدان جنگ تغيير كرده و هم نوع ابزار متفاوت شده است. پس اولين علت صدور پيام امامخميني(ره) مبني بر تشكيل بسيج دانشجويي اين بحث است.
دومين رويكرد اين بود كه فرهنگ و تفكر بسيجي كه در دوران دفاع مقدس شكل گرفت و كارآمدي خود را در جبهههاي جنگ تحميلي اثبات كرد اقدامات عملي آن وجود دارد اما حوزه نظري آن وجود ندارد، لذا بايد مباني تئوريك آن ايجاد و تامين شود و هيچ كجا بهتر از حوزه و دانشگاه نيست و بسيج دانشجو وطلبه بايد مبناي تئوريك فرهنگ و تفكر بسيجي را ايجاد كنند.
سومين رويكرد اين است كه فرهنگ و تفكر بسيجي بايد پويا بماند و مسير را ادامه داده تا نسل به نسل انتقال پيدا كند. بهترين محيطي كه ميتواند عالمانه و آگاهانه فرهنگ و تفكر بسيجي را منتقل كند حوزه و دانشگاه است، لذا در اين پيام امام(ره) ميفرمايند امروز يكي از ضروريترين تشكلها، تشكيل بسيج دانشجو و طلبه است.
امام خميني(ره) درخواست تشكيل بسيج حوزه و دانشگاه نميكنند بلكه درخواست تشكيل بسيج دانشجو و طلبه را دارند يعني عناصري كه در حوزه و دانشگاه درس تعليم ميگيرند را مورد توجه قرار ميدهند. امامخميني(ره) در اين خصوص حتي استاد و روحاني را مطرح نميكنند و فضاي آرماني مجموعه را طلب ميكنند چون دانشجو و طلبه در حوزه و دانشگاه آرمانخواه است.
شروع حركت بسيج دانشجويي با پيام امامخميني(ره) شكل ميگيرد و يكي از بحثهاي جدي كه وجود دارد اين است كه چون ما تغيير نوع ميدان و نوع ابزار داشتيم فهم تشكيل اين تشكل براي ما در دانشگاهها شايد خيلي ساده نبود. بچههايي كه در جنگ حضور داشتند ساده نبود كه تشكيل اين تشكل را درك كنند، لذا هنگامي كه سعي داشتيم بسيج دانشجويي را تشكيل دهيم از ابزار و نماد دوران دفاع مقدس استفاده كرديم و در چند سال ابتدايي تشكيل بسيج دانشجويي سنگر ميساختيم و فعاليتهاي ديگر انجام ميداديم و فكر ميكرديم كه همان ابزارهاي دروان دفاع مقدس را بايد در محيط دانشگاه بياوريم تا در قالب بسيج دانشجويي فعاليت كنيم در حالي كه اينگونه نبود و اگر بخواهيم بسيج دانشجويي را تحليل كنيم اين تشكل به چند برهه تقسيم ميشود.
*فارس: يكي از مهمترين وظايف و شرايط نهادهاي انقلابي پس از جنگ تحميلي تبيين باورهاي ارزشهاي انقلاب اسلامي و دوران دفاع مقدس بود. به نظر شما بسيج و به خصوص بسيج دانشجويي تا چه ميزان توانسته است اين مسئوليت را انجام دهد؟
-قدياني: امامخميني(ره) در پيام تشكيل بسيج حوزه و دانشگاه چند خواسته از بسيج دانشجويي داشتند كه يكي از آن خواستهها، تبيين چارچوبهاي اصيل اسلام ناب محمدي(ص) بود. وقتي به اين جا ميرسيم و هنگامي كه به مطالبات و دغدغههاي امامخميني(ره) در سال آخر عمرشان مطالعه ميكنيم ميبينيم كه ايشان به اسلام ناب محمدي(ص) و اسلام آمريكايي اشاره ميكنند.
همان موقع امامخميني(ره) به اين مسئله ميرسند كه اگر قرار باشد دشمن با اين انقلاب اسلامي مقابله كند با چيزي جز خودش نميتوانند برخورد كند. يعني بايد چيزي مشابه خودش درست كند تا بوسيله آن بتواند آرام آرام انقلاب اسلامي را استحاله كند، لذا آن موقع امام(ره) بحث تبيين چارچوبهاي اصيل اسلام ناب محمدي(ص) را مطرح كردند. ميان اسلام آمريكايي و اسلام ناب محمدي(ص) تفاوتهايي وجود دارد و به همين دليل است كه بسيج دانشجويي وظيفه دارد كه شاخصهاي اساسي خود را به انجام برساند.
استنباط ما اين است كه در اين ايام كه بسيج دانشجويي در دانشگاهها فعاليت داشته به طور نسبي و نه به طور قطع توانسته است رسالتهاي خود را انجام دهد. انصافا در دوران دوم خرداد شايد تنها تشكل و جبههاي كه در داخل دانشگاهها محكم و استوار ايستاد و خطوط اصلي امامخميني(ره) و اسلام ناب را تبيين كرد بسيج دانشجويي بود.
يكي از پارامترها، شاخصهاي اساسي و محورهاي اصلي بسيج دانشجويي تبيين چارچوبهاي اصيل اسلام ناب در محيط دانشگاههاست و سعي داريم با شاخصهاي گفتماني امامخميني(ره) و مقام معظم رهبري به اين امر برسيم.
*فارس: رويكرد بسيج دانشجويي پس از جنگ تحميلي خروج از حالت نظامي و ورود به يك رويكرد فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشور بود. بسيج دانشجويي با توجه به جايگاهي كه پيدا كرده تا چه ميزان در اين راه موفق بوده و در آينده چه راهكارهايي را در پيش خواهد گرفت؟
- قدياني: من اين اعتقاد را ندارم كه بسيج در دوران دفاع مقدس فعاليت نظامي ميكرد، اگرچه در دوران دفاع مقدس شكل اقدام ما نظامي بود ولي اصلا مبناي فعاليت بسيج فرهنگي بود. دوران دفاع مقدس دوران جنگ اصغر بود ولي علت موفقيت ما در دوران دفاع مقدس اين بود كه بسيجيان با رويكرد جهاد اكبر در جبهه جهاد اصغر حضور داشتند يعني ظهور و بروز فعاليتهاي فرهنگي و تفكر بسيجي در دوران دفاع مقدس خود را نشان ميداد و اصلا دوران دفاع مقدس يك حركت فرهنگي بود. حال اين حركت فرهنگي بايد خود را در بدنه اجتماعي و در دوران غير از جنگ به نمايش بگذارد و ابعاد مختلف فرهنگي بايد ظهور و بروز پيدا كند.
الحمدالله اين امر در محيط دانشگاه در حال شكلگيري است و طي اين چند سال هم خود را نشان داده و تبيين اين چارچوبها، امري جدي است اما بسيج دانشجويي براي اينكه بتواند در صحنه اجتماع حضور جدي در عرصه فرهنگ و سياست داشته باشد نمودش از عملكرد بسيج مشخص است.
بسيج دانشجويي حزب سياسي نيست بلكه تفكر بسيجي است. تفكر بسيجي هم در حوزه بصيرت و آگاهي موضع دارد و اين طور نيست كه در مباحث سياسي اعلام كند خنثي هستيم. يك فرد ايراني دانشجوي انقلابي نميتواند در مواقع مختلف كه كشورش با مشكلاتي مواجهه است اعلام كند من در مباحث سياسي موضعي ندارم پس يك عنصر سياسي است.
بسيج دانشجويي در مواقعي كه احساس ميكند فرهنگ و تفكر انقلابي زير سؤال ميرود به شدت از خود عكسالعمل نشان ميدهد پس يك عنصر فرهنگي است، به همين دليل است كه بسيج دانشجويي با حفظ اين شرايط كه به هيچ عنوان حزب، گروه و رقيب سياسي نيست بلكه يك عنصر آگاه سياسي در خط ولايت و مقام معظم رهبري است.
بسيج دانشجويي يك مجموعه، سازمان، تشكل و تفكري است كه براي نظام اسلامي و در راستاي منويات مقام معظم رهبري فعاليت ميكند لذا هم آگاهي سياسي دارد و هم فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي را پيگيري ميكند.
*فارس: بسيج دانشجويي در حوزه نقد تا چه مرحلهاي پيشروي ميكند؟
- قدياني: خط قرمزهاي بسيج دانشجويي، خط قرمزهاي نظام اسلامي ايران است، يعني در حوزه نقد، نقدهاي منصفانه، عالمانه و دلسوزانه را بر تمامي ابعاد نظام قائل است و محدوديتي براي بسيج دانشجويي قائل نيست. هر جا نقدي دلسوزانه، عالمانه و منصفانه باشد در تمامي ابعاد نظام اسلامي ميتواند اتفاق بيفتد.
*فارس: در فتنه سال 88 بسيج دانشجويي در روشنگري، افشاگري و مقابله با فتنه چه ميزان موفق بود؟
- قدياني: در دوران دوم خرداد بسيج دانشجويي مباني نظري داشت كه برگرفته از بيانات امامخميني(ره) و مقام معظم رهبري بود و اين مباني نظري به عنوان چراغ راه بوده و هرجا احساس ميكرديم حركات دولت و متوليان دوم خرداد با اين مباني در تعارض است، بسيج دانشجويي از خود عكسالعمل نشان ميداد و عكسالعملها نيز در قالب مناظرهها، همايشها، نشريهها وبيانيهها اعلام ميشد.
در دوران فتنه سال 88 نيز همين فضا موجود بود و احساس ميكرديم كه جمهوري اسلامي با مبنايي كه داراست و آن قانون اساسي است به عنوان محور حركت عمل ميكند و در كنار آن نيز بيانات مقام معظم رهبري مورد تاكيد بود، لذا با اتفاقي كه افتاد احساس كرديم چالشها و روندي كه به سوي انتخابات پيش ميرود يك روند عادي نيست و طراحي شده است و بسيج دانشجويي نيز سعي كرد از همان ابتدا فضا را خوب بشناسد و رصد كند.
پس از رصدهايي كه انجام شد به اين نتيجه رسيديم كه اينگونه حركتها كپي اقدامات و توصيههايي است كه از بيرون از مرزهاي جمهوري اسلامي ايران ديكته ميشود لذا بسيج دانشجويي شروع به روشنگري فضا كرد و يكي از تشكلهايي بود كه پيش از انتخابات هشدارهايي را داد. پس از انتخابات و حوادث پس از آن بسيج دانشجويي سعي كرد در مباني نظري در محيط دانشگاهها به خوبي اقدام كند و انصافا اتفاقاتي كه كف خيابانها افتاد در دانشگاهها رخ نداد و علتش اين بود كه بسيج دانشجويي در داخل دانشگاهها حضور داشت و سعي ميكرد كاملا تبييني و ترويجي مباحث را در فضاي اقناعي ارائه كند و اين اقدام خود نقطه عطفي براي بسيج دانشجويي بود.
دانشگاههاي كشورمان به مراتب وضعيتشان از كف خيابانها بهتر بود و فكر ميكنيم كه بايد اين مباحث در محيط منطقي ارائه ميشد و مسلما در محيط منطقي فتنهگران حرفي براي گفتن ندارند. در اين مباحث بسيج دانشجويي به عنوان يكي از مجموعههاي پيشرو با انتشار مطالبي در قالب كتب، نشريات، و .. سعي كرد كه فضاي جامعه را شفاف كند.
*فارس: در حال حاضر در دانشگاههاي دولتي بسيج دانشجويي بسيار فعال است و داراي امكانات مناسبي است. اين فعاليتها تا چه ميزان در جامعه كاركرد داشته است؟ همچنين بسيج دانشجويي در دانشگاههاي غيردولتي مانند دانشگاه آزاد و غيرانتفاعي حضور دارند اما حضور پررنگي ندارند. سرمنشا فعاليتهاي مقطعي بسيج دانشجويي را در دانشگاهاي غيردولتي در چه امري ميدانيد؟ آيا مشكل در عدم همكاري مسئولان دانشگاههاي غيردولتي است يا به مسائل ديگر بازميگردد؟
- قدياني: يكي از رويكردهايي كه امسال در بسيج دانشجويي اعلام كرديم "شفافسازي محيط دانشگاهها " بود. پس از فتنهاي كه اتفاق افتاد بالطبع يكي از بخشهايي كه ميتوانست شفافيت را در محيط دانشگاهها ايجاد كند تشكلهاي دانشجويي و به خصوص بسيج دانشجويي بود و اين شفافسازي در قالب مناظرههاي سياسي، همايشها و... برگزار شد.
ذاتا دانشگاههاي دولتي به دليل قدمت، سابقه و پيشينهاي كه داشتهاند، فعاليتهاي سياسي آنها بيشتر از دانشگاههاي آزاد است و به نوعي دانشجويان دانشگاه آزاد به جهت اينكه بخشي از منابع تحصيلي خود را پرداخت ميكنند بعضا در هنگام تحصيل درس خوانده و از دانشگاه خارج ميشوند و لذا خميرمايه در اين دانشگاهها از ابتدا كم است ولي يكي ديگر از دلايل اين است كه در محيط دانشگاهها همراهي مسئولان دانشگاه ميتواند به فعاليتهاي دانشجويان بسيار كمك كند. استنباط ما اين است كه در دانشگاههاي آزاد اين همراهي كمتر شده و با ملاحظات سياسي كه دارند سعي دارند كه اينگونه از فعاليتها توسط دانشجويان شكل نگيرد.
البته بايد انصاف داشت و اين مسئولان به طور كامل اين فضاها را براي دانشجويان خود نبستهاند.دانشگاه آزاد خيلي سياسي نيست و فضاي فرهنگي دارد و ذات اين دانشگاه اينگونه است، البته نميدانم چرا؟ خيلي سعي داشتيم اين دانشگاه رو به فضاي سياسي حركت كند.
*فارس: بسيج دانشجويي در اجرايي كردن و تبيين فرمايشات مقام معظم رهبري تا چه حد فعاليت ميكند؟
- قدياني: جهتگيري بسيج دانشجويي در سال جاري «ترويج گفتمان امامخميني(ره) و مقام معظم رهبري در دانشگاهها» است. چون اين امر شاخصه بسيج دانشجويي است و بر اساس شاخصه بيانات امامخميني(ره) و مقام معظم رهبري بسياري از گفتهها و رفتارها را در محيط هاي مختلف و در حوزههاي سياسي و اجتماعي با آن شاخصهها مقياس ميكنيم.
خيليها از امامخميني(ره) دم ميزنند اما رفتار ديگري از خود نشان ميدهند. هنگامي كه سابقه را بررسي ميكنيم به اين نتيجه ميرسيم.
بسيج دانشجويي در سال جاري فعاليتش اين است كه به ترويج گفتمان امامخميني(ره) و مقام معظم رهبري بپردازد.
در اين خصوص دورههاي آموزشي را در بسيج دانشجويي راهاندازي كرديم تا اعضاي بسيج دانشجويي به گفتمان امام(ره) و مقام معظم رهبري مسلط شوند و همچنين در فعل و انفعالات دانشگاه با مقياس گفتمان امام(ره) و مقام معظم رهبري اين فعل و انفعالات را مورد سنجش قرار دهند.
اما اينكه چقدر توانستيم گفتمام امام(ره) و مقام معظم رهبري را در محيط دانشگاهها ساري و جاري كنيم نيازمند اين است كه پژوهشي شود تا ببينيم بسيج دانشجويي تا چه حد در راستاي بيانات امام(ره) و مقام معظم رهبري در دانشگاهها فعال بوده است.
بسياري هستند كه در محيط دانشگاهها در اين خصوص فعاليت دارند و مؤثرند ولي گاهي سؤال ميشود كه گفتمان امام(ره) و مقام معظم رهبري تا چه حد در محيط دانشگاهها پايهريزي شده است؟ كه ميتوان تخمين زده و الحمدالله محيط دانشگاههاي كشورمان محيطي پوياست كه برخلاف عدهاي كه ادعا دارند دانشگاههاي كشورمان غربزده است دانشجويان كشورمان اكنون دينيتر از گذشته هستند اما محتوا و منابعي كه اين دانشجو آموزش ميبيند كاملا غربي است.
*فارس: در حوزه مبارزه با جنگ نرم دشمن، بسيج دانشجويي تا چه حد پيشرفت داشته است؟
- قدياني: جنگ نرم سه مؤلفه اقتصاد، فرهنگ و سياست دارد و در حوزه فرهنگ و سياست در دانشگاهها مطالبي مطرح ميشود. دشمن در حال حاضر دو كار اساسي را در حوزه فرهنگ انجام ميدهد.
يكي ترويج بيبند و باري و ديگري هدف قرار دادن بنيانهاي اعتقادي دانشجويان بسيجي است. دشمنان در اين حوزه سعي دارند عرفانهاي كاذب و نوظهوري را شكل دهند تا اين عرفانها را جايگزين اعتقادات اصيل از ميان رفته كنند.
بسيج دانشجويي در اين دو فضا ورود پيدا كرده و سعي دارد فرمايشي را كه مقام معظم رهبري در ايام ماه مبارك رمضان فرمودند اجرايي كند.
بسيج دانشجويي به لطف خدا از خردادماه سال جاري در حوزه معرفتي وارد فعاليتهاي سنگين شده و بيش از 10هزار نفر از دانشجويان كشور را در دورههاي معرفتي خود شركت داده چون احساس ميكنيم در حوزه فرهنگ بايد دانشجويان مباني اعتقاديشان به اندازه كافي قوي باشد.
در بحث مقابله با عرفانهاي كاذب نيز بيسج دانشجويي سعي داشته اين اقدامات دشمن را رصد و شناسايي كند تا سريعتر اين عرفانها را از ميان ببرد.
در فضاي سياسي، دشمن به دنبال اين است كه اولا مشروعيت نظام اسلامي را زير سؤال ببرند و يكي از بحثهاي آنان ايجاد اختلاف ميان مذاهب و قوميتهاست كه بسيج دانشجويي در اين فضا نيز ورود پيدا كرده و فعاليتهايي را دارد.
اما آنچه كه شكل ميگيرد اين است كه دشمن با ابزارهايي سعي دارد القائات خود را به بدنه جامعه هدف نفوذ دهد و اين ابزارها رسانه و فضاي مجازي است.
بسيج دانشجويي در اين خصوص دو اقدام داشته و در حوزه رسانه سعي داشته شبكه خبر خود را تقويت كند و سيستم اطلاعرساني خود را در قالب پيامك و نشريهها گسترش دهد.
*فارس: آيا در حوزه فضاي مجازي و سايبر بسيج دانشجويي به فعاليتهايي دست زده است؟
- قدياني: يكي از بحثهاي جدي كه وجود دارد اين است كه دشمن با ابزار رسانه و شبيه به اينترنت سعي ميكند شبكهسازي كنند تا بر اساس آن با استفاده از اين شبكه بيشترين استفاده را ببرد. در حال حاضر بحمدالله هوشمنديهايي بوده و دانشجويان بسيجي كه در حوزه جنگ نرم و ابزار آن اطلاعاتي داشتهاند دست به اقداماتي زدهاند.
آنچه كه ميبينيم در كشور تعداد سايتها و وبلاگهايي است كه با دشمن مقابله ميكنند و كم نيستند، اما اشكالي كه وجود دارد اين است كه هركس از يك نقطهاي دشمن را هدف قرار داده و سعي دارد اين دشمن را از ميان ببرد و به ظن و زم خودش اقداماتي را بر عليه دشمن انجام ميدهد. تمام سعي بسيج دانشجويي اين است كه تمام اين نقاط مختلف را كه كم نيست به يك خط تبديل كند.
بسيج دانشجويي سعي دارد يك جبهه فرهنگي را در فضاي سايبري بر عليه دشمن ايجاد كند و عليرغم اينكه در حوزه تدافعي حضور دارد، در حوزه تهاجمي نيز نقش ايفا كند.
به همين دليل بسيج دانشجويي در حال حاضر گروهي را مأمور اين اقدامات كرده و در حال حاضر در سايت BSO.IR (سايت بسيج دانشجويي) 400 زير سايت وجود دارد و اين جبهه در بسيج دانشجويي در حال شكلگيري است و در حال ايجاد شبكهسازي خود هستيم تا انشاءالله هرگاه خواستيم در فضاي سايبري جريانسازي كنيم به نتيجههاي لازم برسيم.
در بدنه اجتماعي نيز بسيج دانشجويي سعي دارد با استفاده از فارغالتحصيلان شبكههاي اجتماعي خود را ايجاد كند.
*فارس: وزارت علوم دولت دهم در حال حاضر به شدت پيگير اسلامي كردن دانشگاههاست و آيا در اين زمينه بسيج دانشجويي فعاليتهايي داشته است؟
- قدياني: دانشگاه 4 محور دارد. استاد، دانشجو، محتوا و مديريت و نظامات. در طي 30 سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي گاهي بر روي دانشجويان اقداماتي انجام داديم اما با استاد و محتوا كاري نداشتيم و كمي هم به نظامات و مديريت پرداختهايم و در نتيجه دو پارامتر اساسي استاد و محتوا را رها كرديم اما بايد توجه داشت كه بايد هر 4 محور را در دانشگاه پيش برد تا دانشگاه اسلامي تحقق پيدا كند.
تعريف ما از دانشگاه اسلامي اين است كه، آن دانشگاهي اسلامي است كه هر آنچه ورودي داشته باشد خروجيش عالم اسلامي باشد.
در اين خصوص بسيج دانشجويي به اين نتيجه رسيده است كه بايد پيرامون بحث اساتيد گام بردارد و سعي كند تا اساتيد آينده را تأمين كند.
به همين دليل بستر و محملي را آماده كرديم براي ادامه تحصيل دانشجويان و فشار سنگيني را ميآوريم تا بنيه تحصيلي دانشجويان كارشناسي ارشد و دكتري را تقويت كنيم.
از سوي ديگر نيز پيگير اين هستيم كه دانشجويي كه داراي بنيه علمي قوي هستند بتوانند در محيط هاي دانشگاهي كشور تدريس كنند.
پايه دوم محتواست. محتوايي كه اكنون در دانشگاهها داريم مناسب نيست و علوم را به سه دسته دقيقه، تجربي و انساني تقسيمبندي ميشود.
در حوزه علوم دقيقه و تجربي فرق ما با غرب اين است كه جهتگيري استفاده ما با آنها متفاوت است. علوم دقيقه علومي همچون رياضي و فيزيك است كه داراي محصولاتي است و بايد در توليد اين محصولات دقت كنيم.
در علوم تجربي احساس ميكنيم كه تجربياتي كه براساس عقل و رفتار محيط است بايد اصلاح شود. اما در علومانساني بايد در مباني و تعريف با غرب متفاوت باشيم. ما در مبنا با غرب مشكل داريم و چون در مبنا با غرب مشكل داريم بايد يك بازخواني جدي را انجام دهيم.
هنر از ديدگاه اسلام با هنر از ديدگاه غرب متفاوت است و زيباييشناسي ما و غرب با يكديگر متفاوت است و اينها تعريفاتي دارد و بنابراين بايد تغييراتي در اين خصوص صورت گيرد. لذا بسيج دانشجويي در اين خصوص گامهايي برداشته است و اعتقاد ما اين نيست كه اگر قرار باشد علومانساني را كسي توليد كند بايد اين افراد اساتيد دانشگاهها باشند.
استادي كه جامعهشناسي غربي را خوانده و استاد شده به ندرت جامعهشناسي اسلامي را توليد ميكند. اعتقاد بسيج دانشجويي اين است كه دانشجوي امروز درحين اينكه دريافتكننده علم است ميتواند توليدكننده علم هم باشد و لذا در دانشگاه امام صادق(ع)، علامهطباطبايي و تهران پژوهشكده علومانساني را تأسيس كرديم.
*فارس: نظر شما در خصوص حضور اساتيد سكولار در دانشگاههاي كشورمان چيست؟
- قدياني: كشورمان جمهوري اسلامي است و خواسته ملت ايران با رأي 98.2 درصد جمهوري اسلامي بوده است لذا توقع ملت اين است كه جمهوري اسلامي ايجاد حاكميت كند. در حكومت اسلامي مديران آن در كجا تربيت ميشوند. مسلما در محيط دانشگاهها. مگر ميشود در دانشگاهي كه اساتيد آن سكولار هستند مديران اسلامي توليد شود تا بشود حاكميت اسلامي را ايجاد كرد؟ از نظر مبنايي حضور اساتيد سكولار در دانشگاهها غلط است و اگر استادي سكولار باشد و نگاهي به مباحث اعتقادي نداشته باشد اگر در محيط دانشگاه تدريس كند مديري تربيت خواهد كرد كه اين مدير نيز سكولار خواهد بود و اين امر با اصلي كه نظام اسلامي پيگير آن است منافات دارد.
ما در محيط دانشگاهيمان اساتيدي را لازم داريم كه كاملا اعتقاد به نظام اسلامي و انقلاب اسلامي داشته باشند و انسانهايي متعهد و انقلابي باشند كه بتوانند مديران اسلامي خوبي را براي كشورمان تربيت كنند. بايد در اين خصوص وزارت علوم بازنگري داشته باشد و بيشتر سعي داشته باشد از اساتيد انقلابي و معتقد و متعهد به نظام اسلامي و انقلاب استفاده كند تا نتيجه اين اقدام مشخص شود.
تاكنون در اين خصوص وزارت علوم اقداماتي را انجام داده كه جاي تشكر دارد اما احساس ميكنيم كه هنوز اين اقدامات وزارت علوم جدي نيست و وزارت علوم در برخورد با اساتيد سكولار بايد جديتر و سريعتر عمل كند به اين دليل كه مبدأ تمامي محصولات دانشگاه است و اگر در دانشگاهها تغييراتي ايجاد نشود و با دانشگاههاي زمان ستمشاهي يكي باشد چه فرقي كرده است؟ ما به دنبال اين هستيم كه علوم اسلامي در دانشگاهها توليد شود و اين علوم اسلامي با استاد سكولار توليد نخواهد شد پس بايد تمامي اجزاي محيط دانشگاه انقلابي و اسلامي باشند كه از آن جمله اساتيد دانشگاها هستند.